اشک اسمان
هرکی خوابه خوش به حالش ما به بیداری دچاریم...
نمی دونم چمه امشب؟ یه حال مبهمی دارم یه عالم حرف نا گفته به احساست بدهکارم ولی می ترسم از گفتن از اینکه دست من رو شه ببین دستای خالیمو یه دنیا بی کسی توشه می ترسم وقتی فهمیدی ازم دوری کنی ، رد شی به این احساس چند ماهه یه جورایی مردد شی یکی هستش که می خوادت بدون حد و اندازه ببین داره غرورش رو به این چند جمله می بازه می خواد مال خودش باشی نه تو رویا نه پنهونی دیگه خسته شده از این نگاه غیر قانونی از این سر در گمی خسته ست از این دوری بدش میاد اون از سمت نگاه تو یه حس مشترک می خواد تموم خستگی هاتو تو آغوش خودش در کن ببین چیز زیادی نیس فقط حرفاشو باور کن
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |